شهریور93
کیانا: این روزها حسابی با خواهرش شیطونی میکنن؛ و گه گاهی هم لجبازی و دعوا سر یه اسباب بازی ناچیز! از دندونا که 8 تای جلو کامل دراومده با یه دندون آسیاب از حرف زدن هم کلمه کلمه میگی... بات(باد) بَق(برق) غذا وقتی بهت میدم آخرش بلند میشی و میگی:بس... فدات بشم به دایی هم که میگی: دا البته به پسرای جوون هم دا میگی. دایی مصطفی که عاشق این دا گفتنت شده بود. جدیدا عاشق نقاشی کشیدن شدی، به تقلید از ملینا که ماشالله نقاشیش خیلی هم خوب شده ولی تو کتاب خوندن مثل ملینا نمیشینی که واست بخونم و دقت کنی سریع کتاب رو از دستم میگیری و سریع ورق میزنی و گاهی اوقات پاره میکنی که بخاطر همین کمتر کتاب دم دستت میذارم. کل...
نویسنده :
مامان مریم
13:14